Web Analytics Made Easy - Statcounter

همشهری آنلاین-  زهرا راد: جواد شریفی‌راد در خاطراتش که در کتاب «حرفه‌ای» به قلم مرتضی قاضی، آمده از روزهای پراسترس جنگ و ماجراهای خنثی‌سازی‌ بمب‌ها می‌گوید.

او که در سال‌های پس از دوران دفاع مقدس و بازنشستگی در زمینه جلوه‌های ویژه انفجاری فیلم و سریال‌های مختلف مشغول بود متأسفانه در سال ۱۳۹۲حین آماده‌شدن برای تصویربرداری بخش‌هایی از سریال «معراجی‌ها» به کارگردانی مسعود ده‌نمکی، به‌دلیل یک انفجار ناخواسته درگذشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

روایت هنرمندانه از پیوست میان جنگ تحمیلی و جنگ سوریه تراشکاری که فرمانده سپاه تهران شد

اما قاضی پیش از این اتفاق، خاطرات زیادی را از این نیروی حرفه‌ای، استخراج و گردآوری کرده بود که در این کتاب قابل مطالعه هستند. جذابیت این خاطرات باعث شد که یک سال پس از چاپ کتاب، ۲ناشر عرب و آلمانی‌زبان در نمایشگاه کتاب فرانکفورت برای چاپش اظهار تمایل کنند. بخشی از خاطرات او در خنثی‌سازی‌ بمب و موشک در جنگ تحمیلی به نقل از کتاب «حرفه‌ای» را می‌خوانیم:

خنثی‌سازی‌ بمب با لباس پلوخوری

جنگ بود. شوخی نداشت. هر لحظه ما درگیر کار بودیم. مراسم عقدم سوم خرداد سال ۱۳۶۱و شب آزادسازی خرمشهر بود. وقتی برای خرید عقد رفته بودیم اعلام کردند که خرمشهر آزاد شده. فردای همان شب، رفتم منطقه. آن سال عروسی برادر زنم هم بود. چون پدر زنم از دنیا رفته بود، من بزرگ خانواده بودم و تدارک و برگزاری عروسی با من بود.

ساعت ۱۰صبح شیک‌وپیک آمدم توی حیاط. ماشین را تر و تمیز شسته بودم که بروم دنبال عروس خانم و آقا داماد. یک‌دفعه دیدم باقرزاده(رئیسم) دارد می‌آید طرفم. گفتم: «به من نگاه نکن! طرف من نیا! عروسی داریم.» گفت: «نمی‌شه. باید بری مأموریت برای خنثی‌سازی‌ بمب عمل نکرده در زندان قم.» گفتم: «برو سراغ حسین شکاریان.» گفت: «شکاریان رفته ماموریت. هیچ‌کس نیست.» دیدم حریفش نمی‌شوم. رفتم قم. بعد از قم، رفتم شازند اراک. عراق کارخانه قند شازند را زده بود. بعد بروجرد را زدند. بعد تویسرکان و دوباره آمدم قم. خلاصه اینکه ۱۶روز بعد برگشتم تهران با همان لباسی که برای عروسی پوشیده بودم. تمام بمب‌ها را با همان لباس پلوخوری عروسی خنثی کردم.

بمب کرج و نیروی کمکی

۲۳بهمن ۱۳۶۵ بمباران کرج اتفاق افتاده بود و من برای خنثی‌سازی‌ احتیاج داشتم کسی به من کمک کند. ماشین هم با من فاصله داشت. مدام باید فیوز می‌بردم، وسیله می‌آوردم، و ...: با صدای بلند گفتم: «کسی هست بخواهد به من کمک کنه؟» جوانی حدود ۲۳ساله داوطلب شد. گفتم: «تو نمی‌ترسی؟» گفت: «نه.» برایش توضیح دادم که اگر بمب و موشک منفجر شود، چه اتفاقی می‌افتد و اگر بترسی، اصلا نگران‌کننده نیست. گفت: «نمی‌ترسم. مگر خون من از خون بچه‌هایی که تو جبهه می‌جنگند، رنگین‌تره!» از او خوشم آمد.

انصافاً هر کاری می‌گفتم خیلی‌خوب انجام می‌داد. خنثی کردن بمب تا نزدیک صبح طول کشید. آن جوان هم تا صبح کنار من بود. مدام او را می‌فرستادم برود کنار ماشین و می‌گفتم این را ببر، آن را بیار و... مقداری هم کند بود و من چندبار بهش تشر زدم. صبح شده بود که دیدم سر جفت‌ زانوهای این جوان خیس شده. اول فکر کردم دیشب پشت سر من داخل لجن‌زار آمده. گفتم: «من که بهت گفتم نیا توی لجن‌زار. چرا آمدی؟» هوا روشن شد و دیدم سر زانوهایش خونی است.

گفتم: «پاتو جایی کوبیدی؟» گفت: «نه! پاهام مصنوعیه.» خشکم زد. تازه یادم افتاد که دیشب این بنده خدا که آرام راه می‌رفت برای این بوده که پاهایش برای خودش نبوده و باید کند راه می‌رفت. کلی حالم بد شد. خیلی ناراحت شدم. گفت: «سرباز بودم. پاهام را در جنگ از دست‌دادم.» حداقل یکی دو سال از مجروحیتش گذشته بود. الان این چیزا عجیب می‌آید، اما آن زمان‌ها دیدن این جور آدم‌ها زیاد سخت و عجیب نبود.

کد خبر 705454 منبع: روزنامه همشهری برچسب‌ها خبر مهم دفاع مقدس جنگ

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: خبر مهم دفاع مقدس جنگ خنثی سازی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۰۲۶۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جام ملت‌های زیر ۲۳ سال آسیا/عراق با بازیکن مس رفسنجان به المپیک رسید

تیم ملی فوتبال زیر ۲۳ سال عراق به المپیک ۲۰۲۴ پاریس صعود کرد.

به گزارش مشرق، در دیدار رده‌بندی جام ملت‌های زیر ۲۳ سال آسیا امشب تیم ملی عراق در ورزشگاه در ورزشگاه عبدالله بن خلیفه دوحه به مصاف اندونزی رفت و پس از تساوی یک بر یک در دقیقه با برتری ۲ بر یک در وقت‌های اضافی مقابل این تیم به رتبه سوم رسید.زید تاهسین و علی جاسم در این بازی برای شاگردان راضی شنیشل موفق به گلزنی شدند و تک گل اندونزی را نیز ایوار جنر به ثمر رساند.به این ترتیب عراقی‌ها پس از سال‌های ۲۰۰۴ و ۲۰۱۶ برای سومین بار موفق به حضور در المپیک شدند.این‌ تیم سابقه قهرمانی سال ۲۰۱۳ و سومی سال ۲۰۱۶ را در کارنامه دارد.منتظر محمد، بازیکن مس رفسنجان در این تورنمنت عراقی‌ها را همراهی می‌کرد.

دیگر خبرها

  • دستگیری قاتل فراری دو میهمان عروسی در مخفیگاهش
  • اثرات تورم بر زندگی مردم با اختصاص سهمیه بنزین به نفر خنثی می شود
  • قاتل فراری دو میهمان عروسی در مخفیگاهش دستگیر شد
  • روایت اسارت؛ از پیروزی اسرای ایرانی بر فرماندهان عراقی تا جرزنی بعثی‌ها
  • خنثی‌سازی فتنه مدعیان دروغین مهدویت توسط امام صادق (ع)
  • تصویری منتشر نشده از کارت عروسی بنی‌صدر
  • نقش وحدت در خنثی سازی سناریوی شوم دشمنان برای منطقه
  • جام ملت‌های زیر ۲۳ سال آسیا/عراق با بازیکن مس رفسنجان به المپیک رسید
  • مسکو: پهپاد اوکراین بر فراز «بلگورود» منهدم شد
  • مشارکت دانشجویان عراقی در جنبش جهانی حمایت از فلسطین